وقتی بر میگردم و به اون سالها و خاطراتش نگاه میکنم میفهمم چقدر زود گذشت چقدر امید داشتیم چقدر خوشحال بودیم همه چقدر خون زندگی توی رگهامون جریان داشت چقدر دلمون تغییر میخواست و میدونستیم که میتونیم ولی نشد سر آخر گرفتنش با همسرش ۹ سال گوشه اتاق حبسشون کردن هروقت کسی نیاز به پشتیبانی داشت وعده میداد که آزادشون میکنیم و بعد همه ،همه چیز یادشون میرفت و به همین سادگی ۹ سال از این امر غیرقانونی گذشت امری که هیچکس پاسخگوی آن نبوده و نیست.
بر خلقالله نیز واجبتر است که در نخستین شب قبر نخستین سوالشان از ملائک این باشد؛ چه بود آن آه عمیق که حتی در مهمانیهای شلوغ دست از گریبان ما نمیکشید؟ . خاطراتی که فراموش نمی شوند حتی در پرهیاهوترین وقتهای آدمی در پرآشوبترین هیجانات زندگی به قول حسین صفا: چه بود آن آه عمییییییق؟
درباره این سایت